جدول جو
جدول جو

معنی ذات العرض - جستجوی لغت در جدول جو

ذات العرض
(تُلْ عَ)
داود ضریر انطاکی در تذکره ذیل کلمه شوصه و ذات جنب گوید: و یقال لما بین الکتفین منها ذات العرض و مقابلها ذات الصدر. رجوع بکلمه ذات الجنب قسمت منقول از تذکره شود. و رجوع به ذات الصدر، جزء منقول از کشاف اصطلاحات الفنون شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُلْ عُ رُ)
موضعی است به بطحاءنزدیک قوافر و حنو. (المرصّع). یا نزدیک ذوقار. رجوع به عقدالفرید ج 6 ص 111 و معرب جوالیقی ص 77 شود
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عُش ش)
گویند منزلی است بطریق مکه میان صنعا و مکه به أسفل طریق تهامه
لغت نامه دهخدا
(تُلْ مَ)
سورتی از قرآن که به الف لام میم راء آغاز می شود
لغت نامه دهخدا
(تُثْ ثِ)
جایگاهی است منسوب به ثری
لغت نامه دهخدا
(تُلْ جُ رُ)
موضعی است و در آنجا جنگی عبس و یربوع را بوده است و جایگاهی است در نزدیکی مدینه. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
(تُرْ رَ)
موضعی بنواحی وادی القری و تیماء. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(تُرْ رَ)
جنگ. حرب. شر و شدّت. و در مثل است: جاء بذات الرعد و الصلیل، یعنی برپا کرد فتنه و شر را چنانکه ابر رعد و برق تولید کند. و صلیل صوت شدید باشد. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(تُشْ شِ)
موضعی است معروف در قول بریق هذلی:
کأن ّ عجوزی لم تلد غیر واحد
و ماتت بذات الشری و هی عقیم.
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عَ)
نام اسب حنظله بن اوس سعدی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عَ)
نام موضعی است در شعر و عرار گیاهی است خوشبوی
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عِ)
موضعی است
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عُ شَ)
موضعی است به طریق حاجیان بصره نزدیک هجر. و موضعی نزدیک طنب و ماریه ، ذات العشیره. رجوع به ذات العشیره شود
لغت نامه دهخدا
(تُلْعِ)
نام موضعی است. تغلبی گوید:
سألت عنهم و قد سدت اباعرهم
من ابین رحبه ذات العیص فالعدن.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عَ)
حمدالله مستوفی در نزهه القلوب در ذیل عنوان و من واسط الی ثعلبیه گوید: از واسط تا شعشعه سی میل از او تا عیص سی و دو میل، از او تا ذات العین بیست و شش میل از او تا شابیه بیست و شش میل از او تااخادید سی میل... (نزهه القلوب چ بریل لیدن 1331)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عَ)
سلفینون. صریمهالجدی. عنبیه. فلومانن
علت چشم. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ کَ)
از زبیر بن عوام آرند، که بروز بدر، عبیده بن سعید بن عاصی را دیدم بر اسبی و زرهی تمام در برکه تنها دو چشم وی پیدا بود و میگفت: انا ابوذات الکرش. و در دست وی نیزه ای کوتاه بود و پس از قتل وی نیزه در تسهیم غنائم، رسول اکرم صلوات الله علیه و سلم را شد و در دیگر جنگها آن را پیشاپیش رسول میبردند
لغت نامه دهخدا
(تُشْ شَرر)
موضعی است. امروءالقیس گوید:
فلم تترک بذات الشر ظبیاً
و لم تترک بحبلها (؟) حمارا.
(المرصع)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذات العین
تصویر ذات العین
چشمدرد
فرهنگ لغت هوشیار